سال 64، سال پیروزیهای بزرگ برای ایران بود. نیروهای ایران که توانسته بودند جزیرۀ مجنون را فتح کنند، در پایان این سال فاو را هم فتح کردند. عملیات پیچیدۀ فتح فاو دنیا را متعجب کرده بود و شکست سختی برای صدام به حساب میآمد. در این شرایط صدام که نمیتوانست با نیروهای ایرانی مقابله کند، بهصورت گستردهتری از سلاحهای شیمیایی در جبهه استفاده کرد. صدام با سلاح شیمیایی تنها به خطوط دفاعی و تهاجمی ایران حمله نمیکرد، بلکه از آن برای حمله به غیرنظامیان ایرانی و حتی عراقی هم استفاده میکرد. بهاینترتیب تعداد زیادی از ایرانیان شیمیایی شدند. برای این جانبازان شیمیایی جنگ هیچوقت تمام نشد. درد و رنج همیشه همراهشان بود و تنها راه نجاتشان شهادت.سال 64، سال پیروزیهای بزرگ برای ایران بود. نیروهای ایران که توانسته بودند جزیرۀ مجنون را فتح کنند، در پایان این سال فاو را هم فتح کردند. عملیات پیچیدۀ فتح فاو دنیا را متعجب کرده بود و شکست سختی برای صدام به حساب میآمد. در این شرایط صدام که نمیتوانست با نیروهای ایرانی مقابله کند، بهصورت گستردهتری از سلاحهای شیمیایی در جبهه استفاده کرد. صدام با سلاح شیمیایی تنها به خطوط دفاعی و تهاجمی ایران حمله نمیکرد، بلکه از آن برای حمله به غیرنظامیان ایرانی و حتی عراقی هم استفاده میکرد. بهاینترتیب تعداد زیادی از ایرانیان شیمیایی شدند. برای این جانبازان شیمیایی جنگ هیچوقت تمام نشد. درد و رنج همیشه همراهشان بود و تنها راه نجاتشان شهادت.شهید محمدعلی رنجبر یکی از این جانبازان شیمیایی بود. اولین بار که عراق بهصورت گسترده از سلاح شیمیایی استفاده کرد، هیچ یک از نیروهای ایرانی نمیدانستند چه باید کنند. رنجبر هم پشت جبهه نشسته بود و داشت چایی میخورد. گاز خردل همراه با چایی به تمام عروقش راه پیدا کرد اما تا چند سال بعد از جنگ علائمش معلوم نشد. رنجبر که خودش در سپاه مددکار خانوادۀ شهدا بود، حالا مددکاری جز همسرش نداشت. همسرش 5 فرزندشان را سپرده بود به خانوادهاش و بههمراه رنجبر روزوشب در بیمارستان بود و درگیر با دکتر و آزمایش و جراحی. اما هیچکدام افاقه نکرد و درنهایت رنجبر به شهادت رسید. همسرش که مدتها پیش برادرش را از دست داده بود، حالا بیوه هم شد. چند روز بعد بچههایش را جمع کرد و شروع کرد به صحبت: «حق ندارید برید گریه کنید، یه گوشه بشینید و فکر کنین حالا که بابا ندارید، باید بیشتر از بقیه بهتون برسن. حق گله و شکایت ندارید. هرچی خواستین سر قبر بابا یا جانماز گریه کنین، بقیش رو دیگه باید زندگی کنید.»«رنج مند»، روایتی خواندنی که بر اساس صحبتهای مرضیه کازرونی، همسر شهید رنجبر، نوشته شده است و بهخوبی مصائب جانبازان شیمیایی، فرزندانشان و البته همسران فداکارشان را نشان میدهد، همسرانی که نبود شوهرشان را در جنگ تحمل کردند اما بعد از جنگ مشکلاتشان بیشتر شد و باید یکتنه بار سنگینی را میکشیدند، بار تربیت فرزند و مراقبت از شوهر شیمیاییشان.